ماجرای رمان با داستان زندگی مسیو بی‌ین وُنو میری‌یل، اسقف شهر دینی آغاز می‌شود. پیرمرد ۷۵ ساله‌ای که ویکتور هوگو در وصف مهربانی و خوبی‌های او تقریبا ۱۰۰ صفحه‌ای می‌نویسد. این اسقف به هر طریقی به افراد بینوا کمک می‌کند، دستمزدی که از دولت می‌گیرد، پول مراسم‌ها و حتی خانه خود را نیز وقف فقرا می‌کند. در ادامه ژان والژان وارد داستان می‌شود. کسی که برای سیر کردن شکم بچه‌های خواهرش دست به ی می‌زند. او فقط یک نان می‌ اما به ۵ سال زندان محکوم می‌شود. می‌شود منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

امور فرهنگی اتحاد ساقدر پایگاه اطلاع رسانی جبه اسلامی حامیان مردم سلام درمان قطعی بواسیر عشق شیرین پارسی فروشگاه اینترنتی تک شاپ آنلاین